English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8258 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steady state theory U نظریه حالت پایا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
steady state U حالت پایا
steady state U حالات دائم
steady state U حالت ثابت
steady state U وضعیت پایدار
steady state U حالت دائمی
steady state U وضعیت بارشد مداوم
steady state growth U رشد مداوم
steady state growth U رشد پایدار
steady state flow U جریان با حالت پایا
steady state conduction U رسانش با حالت پایا
steady state approximation U تقریب حالت پایا
steady state equilibrium U تعادل در وضعیت رشد پایدار
non steady state flow U جریان غیرهمگام
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
national [state, federal state] <adj.> U حکومتی
go steady <idiom> U همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
steady <adj.> U مرتب
steady as you go U راه ثابت باشد
steady on U اهسته به سمت هدف
steady on U لوله توپ را به اهستگی تاروی هدف بیاورید
steady as you go U مسیر را ثابت نگهدارید
steady <adj.> U منظم
steady U ثابت
steady U یکنواخت
steady U پرپشت استوار
steady U پی درپی مداوم
steady U پیوسته ویکنواخت کردن
steady U استوار یامحکم کردن
steady U ساکن شدن
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U پابرجا
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U روی مسیر
steady U راه
steady U همین راه برو
steady U محکم
steady load U بار دائم
slow and steady U اهسته وپیوسته
quasi steady U جریان نیمه ارام
steady flow U جریان دائمی
steady current U جریان ثابت
steady flow U جریان ماندگار
steady flow U جریان دائم
as steady as a rock <idiom> U مثل کوه [استوار و ثابت]
steady growth U رشد پایدار
steady flow U جریان لایه وار
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
slow and steady wins the race U اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
theory U فرض علمی
theory U مباحث ریاصیاتی محض
theory U اصول نظری
theory U تحقیقات نظری
theory U اصل کلی
second best theory U نظریه بهترین دوم
theory U تئوری
theory U نگره فرضیه
theory U نظریه
theory U نگرش
theory U فرضیه علمی تعلیم
theory U فرضیه
value theory U نظریه ارزش
theory U علم نظری
theory of value U نظریه ارزش
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
in theory U د رعالم فرض
in theory U درعلم نظری
So much for theory! <idiom> U به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
continuity theory U نظریه پیوستگی
location theory U نظریه تعیین مکان
communication theory U تئوری مخابرات
consumption theory U نظریه مصرف
decision theory U نظریه تصمیم گیری
field theory U نظریه میدانی
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
local theory U نظریه اختصاصی
logic theory U نظریه منطقی
learning theory U نظریه یادگیری
social theory U نظریه اجتماعی
decision theory U تئوری تصمیم
quantum theory U نظریه کوانتومی
kinetic theory U نظریه جنبشی
communication theory U نظریه ارتباط
information theory U نظریه اطلاعات
perturbation theory U نظریه اختلال
theory of law U فلسفه حقوق
hartree theory U نظریه هارتری
group theory U نظریه گروهی
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
group theory U نظریه گروهها
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
price theory U نظریه قیمت
price theory U اقتصاد خرد
graph theory U تئوری گراف
graph theory U نظریه گرافها
probability theory U نظریه احتمالات
one factor theory U نظریه یک عاملی
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
labor theory of value U نظریه ارزش کار
information theory U نظریه خبر
information theory U نظریه اگاهی
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
molecular theory U نظریه مولکولی
need press theory U نظریه نیاز- فشار
innovation theory U نظریه نواوری
innovation theory U این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
network theory U نظریه شبکه
general theory U نظریه عمومی
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
queuing theory U نظریه صف
electron theory U تئوری الکترونی
electron theory U نظریه الکترونها
electron theory U نظریه الکترونی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
economic theory U نظریه اقتصادی
duplicity theory U نظریه دو جزیی
replacement theory U نظریه جایگزینی
representation theory U نظریه نمایش
sampling theory U نظریه نمونه گیری
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
queuing theory U نظریه صف بندی
queing theory U نظریه صف
probability theory U نظریه احتمال
game theory U تئوری بازی
game theory U نظریه بازی
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory U نظریه بازیها
fuzzy theory U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
quantum theory U تئوری کوانتوم
field theory U نظریه اساسی میدان
field theory U تئوری میدان ها
labor theory of value U تئوری ارزش کار
facet theory U نظریه رویه ها
equilibrium theory U نظریه تعادل
poisson theory U تئوری پویسن
communication theory U نظریه ارتباطات
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
theory of relativity U نظریه نسبیت
theory of preformation U فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
theory of numbers U نظریه اعداد
transformational theory U نظریه تطور
theory of fault U تئوری تقصیر
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
set theory U نظریه مجموعه ها
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
theory of accumulation U نظریه انباشته
theory of rent U نظریه اجاره
set theory U نظریه مجموعه ها [ریاضی]
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
underconsumption theory of U cycle business
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
two factor theory U نظریه دو عاملی
valence theory U نظریه والانسی
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
three component theory U نظریه سه مولفهای
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
theory of saving U نظریه پس انداز
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
Order theory U ترتیب جزئی [ریاضی]
automata theory U نظریه ماشینها
set theory U تئوری مجموعه ها
quantum theory U مکانیک کوانتومی [فیزیک]
switch theory U نظریه راه گزینی
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
switching theory U تئوری سوئیچینگ
classical theory U نظریه کلاسیک
capital theory U نظریه سرمایه
balance theory U نظریه توازن
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
analytic number theory U نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
marginal productivity theory of U distribution
james lange theory U نظریه جیمز- لانگه
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
neb hypothesis or theory U فرض غباری یا سحابی فرض لاپلاس
union [set theory] U اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
benefit theory of taxation U نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
ring strain theory U نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
subsistence theory of wages U به قانون مفرغ مزدها نیزمعروف است
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
dust cloud theory U نظریه غباری
relativistic quantum theory U نظریه کوانتومی نسبیتی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com